شعر حماسی ایران + دانلود

من ایرانم ... دماوندم ... دنا و تخت جمشیدم
اصالت ها ی خاکم را من از تاریخ تفسیرم

رشادت ها . سخاوت ها . گذشتن ها ی یاران را
من از ایل و تبار مادرم خورشید می گیرم

در این ظلمت که طوفان های دنیا می کند بیداد
خلیج فارسی هستم که در تاریخ تحریرم

شکستن . سوختن . ماندن . نباشد عیب بر آدم
من آن دریا دلم کز جان نباشد ترس تبخیرم

قوی چون زاگرس بودن . تن البرز پیمودن
توان هر سرابی نیست ای درگیر تزویرم

به کوروش . داریوش و نادر و صد مرد ایرانی
به بیشاپور و صد فتح به سنگ و صخره تصویرم

هزاران نقش برجسته که با جان عهدها بسته
و با ایثار رفتند و شد ایران بیشه ی شیرم

به میرزا خان گیلانی . رئیس علی دلواری
تعصب های بی وصفی که می بالم به تقدیرم

برای عصمت و دینم . به راه کیش و آیینم
به پاس خاک و یوتابم گرفتم دست شمشیرم

سلام بر آریو برزن ز من از کوچه و برزن
اگر از یادتان بردم نبخشایم به تقصیرم

به فتح و سوی اسکندر و صد مزدور و غارتگر
شدن یک تن سپر بر لشکری برگی ز توقیرم

نیرزد بی وطن بودن و سر را بی بدن بودن
شرف دارد به فردای سیاه و شام شبگیرم

به آذربایجان . تهران. خراسان. سیستان. سمنان
به کرمانشاه با غیرت و خوزستان تطهیرم

روان در شط کارونم . چو اروند جگر خونم
جوانان از برم رفتند و من با یک نظر پیرم

به هرمزگان . بلوچستان.به کرمان.فارس.قزوینم
چو خاک اصفهانم پر گهر از هر هنر سیرم

به کهگیلویه می نازم . به بویراحمد . عشایرها
به کوچ و آن هوایی که صفایش داده تغییرم

به دل پیر جماران به خوابم عشق را در جان
سحرگاهان بزرگی های انسان بود تعبیرم

رجایی ها. مطهر ها . بهشتی ها و دوران ها
چو زین الدین و فهمیده جهان حیران تاثیرم

شلمچه و طلاییه . جهان آرا و همت ها
زمان با این اسارت ها نکرده هیچ تحقیرم

به ایلام و همدانم . به قم معصومه ی جانم
به مشهد بستر جانی که در دل دارم و دیرم

هوای یزد و شیرازم . پر از ایوان و قرآنم
به میهمان داریم گرم و پر از شهریور و تیرم

پر از ساحل منم بوشهر . گلستان و لرستانم
و بندر های همسایه به هم پیوسته زنجیرم

سرای خواجه شمس الدین.ملاصدراوقطب الدین
غزالی . سعدی و طوسی.من آن مهد مشاهیرم

به سقراط و به فردوسی .به خیام و ابوریحان
ابوالخیر و غزالی ها و جامی ها جهانگیرم

هزاران شعر نیمایی . مرام خواجه انصاری
صبا ها . ابن سینا ها . هزاران سال تدبیرم

به تحریم زمین گیرم. نه من این را نمی بینم
زمین روکن خودت بنگرچه نعمت هادراین زیرم

پر از آرامش و خواهش .نماد صلحم و سازش
به فکر پیشرفتم من به غیر از نفتم و قیرم

نه درگیرم به تردیدی .نه با تهدید می میرم
همین جا نقش می بندم به تاریخ اساطیرم

شعری از"صمدشیبانی"

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: